سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 خاطره ی یک اسیر - تخریب

خاطره ی یک اسیر

پنج شنبه 86 شهریور 15 ساعت 10:5 عصر

در دوران اسارت رفقای اسیر خیلی زود با زندگی روزمره عادت کرده و خودشان را با شرایط جدید وفق می دادند. به هر چیزی که احتیاج پیدا می کردند ،همان روز با ابتکاراتی که به خرج می دادند مشکل بر طرف می شد. اولین باری که لباس تنشان پاره شد و به وصله کردن احتیاج داشتند ، قبل از اینکه لباس پاره شود و پارگی آن مشخص شود ،هر کجا تکه پارچه ای پیدا می کردند آن را می شستند و کنار می گذاشتند ، با سیم خاردار سوزن درست می کردند ، از پتو نخ کشیده و لباس های خود را وصله می کردند. در فصل تابستان آبها گرم بود آنها احتیاج داشتند آب خنک بنوشند ، با پلاستیک های خالی سرم و حلب های خالی روغن یک یا پنج کیلویی آب سرد کن دستی اختراع کردند و به دور از چشم مامورین حزب بعث دور آنها را گونی پیچ کرده و در هوای آزاد خیس می گذاشتند و با این کار، آب آن را از هر آب سرد کنی سردتر و خنک تر می شد. وقتی به سبزی خوردن احتیاج پیدا کردند با سربازهای عراقی معامله می کردند. می گفتند ما لباس شما را می دوزیم و رفو می کنیم شما هم از شهرتان برای ما تخم سبزی بیاورید و در کوتاهترین مدت جلوی هر آسایشگاه سبزی کاشته شد و دیگر احتیاجی به تخم سبزی نداشتند. تخم سبزی را هم از درون باغچه سبزی می گرفتند و به این ترتیب خود کفا شدند . عراقی ها درمورد تیغ دادن برای اصلاح سر و صورت خیلی خسیس بودند و بودجه ای برای این کار نداشتند ، بیشتر اوقات با یک تیغ باید بیش از چهار تا پنج اسیر سر و صورت خود را می تراشیدند ، تیغ ها کند می شد ، سر و صورت بچه ها پاره و غرق به خون می شد ، رفقا برای اینکه این مشکل را از بین ببرند ، با مشورت همگانی صندوق انصارالمجاهدین درست کردند و هریک از اسرا ماهانه دویست و پنجاه فلوس به آن صندوق واریز می کردند . از مبالغ جمع آوری شده در آن صندوق برای مراسم و انجام کارهای گروهی و خرید تیغ و تامین سایر نیازهای ضروری استفاده می شد.

 


نوشته شده توسط : تخریبچی

نظرات ديگران [ نظر]


:لیست کامل یاداشت ها  :