: منوي اصلي :
صفحه اصلي وضعيت من در ياهو پست الكترونيك پارسي بلاگ
ورود به مدیریت درباره من
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
خبرگزاری ایرنا [128]خبر گزاری ایسنا [113]خبر گزاری فارس [86]خبرگزاری مهر [169]پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری [100][آرشیو(5)] : لوگوي وبلاگ : : لينك دوستان من : شلمچهتمهیدات برای حضور و ظهورپاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شبنشانه هاشهدای استان خراسانماه و مهرخبر هفتهجهاد مجازیجهاد مجازیعلمدار دینلــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )آسمان سرخامیدزهراانا قادمپوتین خاکیمسیر انتظاریاران نابکهف الشهداهر کجا باشم آسمون مال منهمجنون صفتپله پله تا خداحریم یاسحریم یاسکجایند مردان بی ادعا؟گام آخر...یعسوبوبلاگ قالبانتظار سبزمعبرکوثربی قرارشهید احمدیاننافذقافله شهدانسیم جبههآیههای عشق...عشققاسم کرمیانصار المهدیگل نرگسراز گل سرخکوچه ام مهتابی است : لوگوي دوستان من : : فهرست موضوعي يادداشت ها : گزارش تصویری[7] . : آرشيو يادداشت ها : سلام بر عشقخاطره یک اسیرسخنرانی شهید باکریشهید برونسیشهید جواد فکوریاخراجی هاماه رمضانشهید محمد تقی خوش خواهشگزارش تصویری از بهشت رضا مشهد مقدسحرف های ماندگارشهید چمرانشهید همتشهیدمحمود کاوهگزارش تصویری از راهپیمایی روز قدسشهید یوسف کلاهدوزشهید آقاسی زادهشهید میرزاییشهید حسین فهمیدهدیدار رهبر با خانواده ی شهید آوینیشهید علم الهدیشهید آوینی ( از زبان خودش )بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکریدر خاطر کوه ها (شهید کاوه)گزارش تصویری از یادگاران جنگاز آقا مرتضی بگوییمشهید رفیعیشهید پازوکیشهید آوینی (از زبان همسرش)دست نوشته شهیدمین و پای مرتضیگزارش تصویری روز 22 بهمننمی دانم چرا باید اینجارا کندشعر معروف نظار قطریروضه صحرای کربلاخاطرهعبارت آشناگزارش تصویری از راهیان نوراستقبال شهادتدعوای جنگیاگر عیرت داشتیاینجا شهیدی خفته استخوابی که زیاد بستری می دیدسیروس صادقی رفت روی مین : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید نویسنده جدید چهارشنبه 87 تیر 5 ساعت 2:39 عصر این وبلاگ برای به روز شدن به نویسنده جدید نیاز دارد داوطلبان میتوانند در نظرات وبلاگ شهدای استان خراسان به آدرس www.shohada23.parsiblog.com ثبت نام کنند نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] حذف دوشنبه 87 خرداد 20 ساعت 10:31 عصر این وبلاگ دیگر به روز نمی شود و مطالب آن به وبلاگ دیگری با نام شهدای استان خراسان به آدرس www.shohada23.parsiblog.com به روز می شود . نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] آموزش بزرگترین اسلحه در جهان پنج شنبه 87 خرداد 16 ساعت 4:7 عصر 1. نام اسلحه جمهوری اسلامی 2.محل ساخت سنگرهای نماز جمعه و جماعت ، بسیج و پایگاه های حزب الله 3.نوع خشاب راهپیمایی 4.نوع فشنگ مشت های گره کرده ، دعای وحدت و کمیل 5.برد گلوله بدون دوربین از ایران تا قلب اسرائیا 6.طول لوله کل ارض 7.تعداد خان متعدد به نام ارتش بسیت میلیونی 8.ضامن اسلحه قرآن مجید و اسلام عزیز 9.قدرت اسلحه بی نهایت 10.نوع انفجار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل 11.چاشنی و باروت گفتار و کلام امام (ره) و مقام معظم رهبری 12.سیبل تمرین اسرائیل غاصب و آمریکای جنایتکار 13.فرمانده رهبر معظم انقلاب حضرت آیت العظمی خامنه ای 14. تیرانداز حزب الله 15.کمک تیرانداز هفتاد میلیون ایرانی آزاده 16.خزائین اسلحه حوزه های علمیه ، دانشگاه ها ، مساجد و راهپیمایی 17. مسلح کردن سلاح این اسلحه با ندای الله اکبر مسلح و با خون شهیدان خنک شده و به مقاومت و آتشبارایش افزوده می شود. اقدامات حفاظتی : از خواهران و برادران حزب اللهی تقاضا می شود در حفظ اینم اسلحه تا زمان بازدید فرماندهی کل و عدالت گستر جهان امام زمان(عج) کوشا باشید . نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] کرامات شهداء بعداز شهادت پنج شنبه 87 خرداد 16 ساعت 4:1 عصر شهید سیدهاشم حسینی شب جمعه بود که مراسم چهلم شهید در روستا برگزار می شد و ما داخل مسجد نشسته بودیم و دعای کمیل می خواندیم فردی خبر آورد که در مزار شهدا نوری دیده می شود. به خانة خالة شهید که مشرف به مزار شهدا است رفتیم. دیدیم سه تا نور از سمت، مزار شهدا بلند شده است که یک نور به اول قبرستان و یک نور به آخر قبرستان و یک نور در جای خودش ثابت مانده است. کم کم آن سه نور به نزدیک هم آمدند و در کنار قبرستان به هم پیوستند درست همانند نور چراغ گنبد حضرت رضا (ع) روستا را بقدری روشن کرده بود که یک نفر اگر سوزنی را گم می کرد می توانست پیدا کند. اینها به هوا پرتاب می شد. سه تا، شش تا می شد و زمانیکه به زمین می آمد باز سه نور می شد، عدهای تعجب کرده بودند و تا فاصله چند متری نور رفته بودند و جرأت نکردند به آن نزدیک شوند و زنها هم گریه می کردند و گریه زنها باعث شده که نور کم نور شده و به قبور شهدا برگشت و اینجا فهمیدیم که راه شهدا، راه انبیاء بوده است انقلاب ما یک انقلاب واقعی و انقلابی است که انشاءالله بدست آقا امام زمان سپرده خواهد شد. گوینده :علی حسینی نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] توجه در نماز چهارشنبه 87 خرداد 1 ساعت 7:0 صبح شهید مجید مقدادی مادر پس از خبر دار شدن از مجروحیت شدید مجید، سراسیمه عازم تهران می شود تا در محل بیمارستان امام حسین (ع) بر سر بالین فرزند شوریده حالش حاضر شود و برای آخرین بار نو گل پرپرش را زیارت نموده و با او از درد دلهای ناگفته و ناشنیده سخن گوید اما وقتی بر سر بالین مجید می رسد با کمال تأسف پیکری را می بیند که در زیر آوار زخم و ترکش و گلوله همچون غنچه ای خاموش بی حرکت، انتظار وصل جانان را می کشد. آری مجید فلج شده بود و خود نمی دانست و اگر از او درباره جراحتهای عمیقش می پرسیدند اظهار بی اطلاعی می کرد. او فقط احساس می نمود که از ناحیه پا زخمی شده است و شلمچه تکه کلومش بود. ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] کرامات شهداء بعداز شهادت پنج شنبه 87 اردیبهشت 5 ساعت 7:35 عصر شهید حسین ثابتخواه یک شب خواب دیدم حسین بی خبر آمد و گفت : مادر بلند شوید ، بلند شوید که برویم . گفتم : کجا؟ گفت: می خواهیم به مسافرت برویم . گفتم : کجا ؟ گفت مکه. گفتم : مادر همینطوری که نمیشه به مکه برویم . گفت: چرا؟ گفتم: هم گذرنامه می خواهد و هم اینکه باید قبلا ثبت نام کنی . گفت: ثبت نام کردم و گذرنامه هم گرفتم. ماشین سپاه جلوی درب حیاط بود و من را سوار ماشین کرد و به فرودگاه برد . از آنجا سوار هواپیما شدم و به مدینه رفتم . قبرستان بقیع را زیارت کردم و بعد به حرم حضرت پیغمبر رفتم و دعا و راز و نیاز کردم همینکه وارد حرم مطهر شدم نوه ام مرا از خواب بیدار کرد . خیلی ناراحت شدم و گفتم: خدایا چه جایی من بیدار شدم . ساعت 5 صبح به حرم مطهر حضرت رضا (ع) رفتم و نماز صبح را خواندم و با امام رضا (ع) در میان گذاشتم و گفتم یا امام رضا (ع) دیشب خداوند مرا دعوت کرده است مرا ناامید نکن. پیش امام رضا (ع) خیلی راز و نیاز کردم . ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] نیّت ها باید پاک باشد جمعه 87 فروردین 16 ساعت 7:0 صبح یکى از روزهاى تابستان سال 73 بود. آفتاب داغ و سوزان مى رفت تا پشت ارتفاع 143 فکه غروب کند. یک هفته اى مى شد که هرچه مى گشتیم، هیچ شهیدى پیدا نمى کردیم. خیلى کلافه بودیم. سید میرطاهرى که دیگر خیلى شاکى بود، فریاد زد: «خدایا دیگر به گلویمان رسیده این چه وضعش است؟ دیگر به خرخره مان رسیده... دست از سرمان بردار غلط کردیم». اینجا بود که سید متوجه شد باید عیبى در خودمان باشد. روکرد به نیروها و فریاد زد: «آقایون... کى حمام واجب بوده و نرفته؟» یک استعارت این جورى بکار مى برد. خب ما هفته اى یک بار مى رفتیم دو کوهه براى حمام. سید ادامه داد: «هرکس که نرفته حمام، حجب و حیا نداشته باشد. این مسئله داره به کار ضربه مى زند...». ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] 1 2 > :لیست کامل یاداشت ها : نویسنده جدیدحذفآموزش بزرگترین اسلحه در جهانکرامات شهداء بعداز شهادتتوجه در نمازکرامات شهداء بعداز شهادتنیّت ها باید پاک باشدنشانى براى هشت سال بعدمین مسخره[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
شلمچهتمهیدات برای حضور و ظهورپاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شبنشانه هاشهدای استان خراسانماه و مهرخبر هفتهجهاد مجازیجهاد مجازیعلمدار دینلــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )آسمان سرخامیدزهراانا قادمپوتین خاکیمسیر انتظاریاران نابکهف الشهداهر کجا باشم آسمون مال منهمجنون صفتپله پله تا خداحریم یاسحریم یاسکجایند مردان بی ادعا؟گام آخر...یعسوبوبلاگ قالبانتظار سبزمعبرکوثربی قرارشهید احمدیاننافذقافله شهدانسیم جبههآیههای عشق...عشققاسم کرمیانصار المهدیگل نرگسراز گل سرخکوچه ام مهتابی است : لوگوي دوستان من : : فهرست موضوعي يادداشت ها : گزارش تصویری[7] . : آرشيو يادداشت ها : سلام بر عشقخاطره یک اسیرسخنرانی شهید باکریشهید برونسیشهید جواد فکوریاخراجی هاماه رمضانشهید محمد تقی خوش خواهشگزارش تصویری از بهشت رضا مشهد مقدسحرف های ماندگارشهید چمرانشهید همتشهیدمحمود کاوهگزارش تصویری از راهپیمایی روز قدسشهید یوسف کلاهدوزشهید آقاسی زادهشهید میرزاییشهید حسین فهمیدهدیدار رهبر با خانواده ی شهید آوینیشهید علم الهدیشهید آوینی ( از زبان خودش )بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکریدر خاطر کوه ها (شهید کاوه)گزارش تصویری از یادگاران جنگاز آقا مرتضی بگوییمشهید رفیعیشهید پازوکیشهید آوینی (از زبان همسرش)دست نوشته شهیدمین و پای مرتضیگزارش تصویری روز 22 بهمننمی دانم چرا باید اینجارا کندشعر معروف نظار قطریروضه صحرای کربلاخاطرهعبارت آشناگزارش تصویری از راهیان نوراستقبال شهادتدعوای جنگیاگر عیرت داشتیاینجا شهیدی خفته استخوابی که زیاد بستری می دیدسیروس صادقی رفت روی مین : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید نویسنده جدید چهارشنبه 87 تیر 5 ساعت 2:39 عصر این وبلاگ برای به روز شدن به نویسنده جدید نیاز دارد داوطلبان میتوانند در نظرات وبلاگ شهدای استان خراسان به آدرس www.shohada23.parsiblog.com ثبت نام کنند نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] حذف دوشنبه 87 خرداد 20 ساعت 10:31 عصر این وبلاگ دیگر به روز نمی شود و مطالب آن به وبلاگ دیگری با نام شهدای استان خراسان به آدرس www.shohada23.parsiblog.com به روز می شود . نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] آموزش بزرگترین اسلحه در جهان پنج شنبه 87 خرداد 16 ساعت 4:7 عصر 1. نام اسلحه جمهوری اسلامی 2.محل ساخت سنگرهای نماز جمعه و جماعت ، بسیج و پایگاه های حزب الله 3.نوع خشاب راهپیمایی 4.نوع فشنگ مشت های گره کرده ، دعای وحدت و کمیل 5.برد گلوله بدون دوربین از ایران تا قلب اسرائیا 6.طول لوله کل ارض 7.تعداد خان متعدد به نام ارتش بسیت میلیونی 8.ضامن اسلحه قرآن مجید و اسلام عزیز 9.قدرت اسلحه بی نهایت 10.نوع انفجار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل 11.چاشنی و باروت گفتار و کلام امام (ره) و مقام معظم رهبری 12.سیبل تمرین اسرائیل غاصب و آمریکای جنایتکار 13.فرمانده رهبر معظم انقلاب حضرت آیت العظمی خامنه ای 14. تیرانداز حزب الله 15.کمک تیرانداز هفتاد میلیون ایرانی آزاده 16.خزائین اسلحه حوزه های علمیه ، دانشگاه ها ، مساجد و راهپیمایی 17. مسلح کردن سلاح این اسلحه با ندای الله اکبر مسلح و با خون شهیدان خنک شده و به مقاومت و آتشبارایش افزوده می شود. اقدامات حفاظتی : از خواهران و برادران حزب اللهی تقاضا می شود در حفظ اینم اسلحه تا زمان بازدید فرماندهی کل و عدالت گستر جهان امام زمان(عج) کوشا باشید . نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] کرامات شهداء بعداز شهادت پنج شنبه 87 خرداد 16 ساعت 4:1 عصر شهید سیدهاشم حسینی شب جمعه بود که مراسم چهلم شهید در روستا برگزار می شد و ما داخل مسجد نشسته بودیم و دعای کمیل می خواندیم فردی خبر آورد که در مزار شهدا نوری دیده می شود. به خانة خالة شهید که مشرف به مزار شهدا است رفتیم. دیدیم سه تا نور از سمت، مزار شهدا بلند شده است که یک نور به اول قبرستان و یک نور به آخر قبرستان و یک نور در جای خودش ثابت مانده است. کم کم آن سه نور به نزدیک هم آمدند و در کنار قبرستان به هم پیوستند درست همانند نور چراغ گنبد حضرت رضا (ع) روستا را بقدری روشن کرده بود که یک نفر اگر سوزنی را گم می کرد می توانست پیدا کند. اینها به هوا پرتاب می شد. سه تا، شش تا می شد و زمانیکه به زمین می آمد باز سه نور می شد، عدهای تعجب کرده بودند و تا فاصله چند متری نور رفته بودند و جرأت نکردند به آن نزدیک شوند و زنها هم گریه می کردند و گریه زنها باعث شده که نور کم نور شده و به قبور شهدا برگشت و اینجا فهمیدیم که راه شهدا، راه انبیاء بوده است انقلاب ما یک انقلاب واقعی و انقلابی است که انشاءالله بدست آقا امام زمان سپرده خواهد شد. گوینده :علی حسینی نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] توجه در نماز چهارشنبه 87 خرداد 1 ساعت 7:0 صبح شهید مجید مقدادی مادر پس از خبر دار شدن از مجروحیت شدید مجید، سراسیمه عازم تهران می شود تا در محل بیمارستان امام حسین (ع) بر سر بالین فرزند شوریده حالش حاضر شود و برای آخرین بار نو گل پرپرش را زیارت نموده و با او از درد دلهای ناگفته و ناشنیده سخن گوید اما وقتی بر سر بالین مجید می رسد با کمال تأسف پیکری را می بیند که در زیر آوار زخم و ترکش و گلوله همچون غنچه ای خاموش بی حرکت، انتظار وصل جانان را می کشد. آری مجید فلج شده بود و خود نمی دانست و اگر از او درباره جراحتهای عمیقش می پرسیدند اظهار بی اطلاعی می کرد. او فقط احساس می نمود که از ناحیه پا زخمی شده است و شلمچه تکه کلومش بود. ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] کرامات شهداء بعداز شهادت پنج شنبه 87 اردیبهشت 5 ساعت 7:35 عصر شهید حسین ثابتخواه یک شب خواب دیدم حسین بی خبر آمد و گفت : مادر بلند شوید ، بلند شوید که برویم . گفتم : کجا؟ گفت: می خواهیم به مسافرت برویم . گفتم : کجا ؟ گفت مکه. گفتم : مادر همینطوری که نمیشه به مکه برویم . گفت: چرا؟ گفتم: هم گذرنامه می خواهد و هم اینکه باید قبلا ثبت نام کنی . گفت: ثبت نام کردم و گذرنامه هم گرفتم. ماشین سپاه جلوی درب حیاط بود و من را سوار ماشین کرد و به فرودگاه برد . از آنجا سوار هواپیما شدم و به مدینه رفتم . قبرستان بقیع را زیارت کردم و بعد به حرم حضرت پیغمبر رفتم و دعا و راز و نیاز کردم همینکه وارد حرم مطهر شدم نوه ام مرا از خواب بیدار کرد . خیلی ناراحت شدم و گفتم: خدایا چه جایی من بیدار شدم . ساعت 5 صبح به حرم مطهر حضرت رضا (ع) رفتم و نماز صبح را خواندم و با امام رضا (ع) در میان گذاشتم و گفتم یا امام رضا (ع) دیشب خداوند مرا دعوت کرده است مرا ناامید نکن. پیش امام رضا (ع) خیلی راز و نیاز کردم . ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] نیّت ها باید پاک باشد جمعه 87 فروردین 16 ساعت 7:0 صبح یکى از روزهاى تابستان سال 73 بود. آفتاب داغ و سوزان مى رفت تا پشت ارتفاع 143 فکه غروب کند. یک هفته اى مى شد که هرچه مى گشتیم، هیچ شهیدى پیدا نمى کردیم. خیلى کلافه بودیم. سید میرطاهرى که دیگر خیلى شاکى بود، فریاد زد: «خدایا دیگر به گلویمان رسیده این چه وضعش است؟ دیگر به خرخره مان رسیده... دست از سرمان بردار غلط کردیم». اینجا بود که سید متوجه شد باید عیبى در خودمان باشد. روکرد به نیروها و فریاد زد: «آقایون... کى حمام واجب بوده و نرفته؟» یک استعارت این جورى بکار مى برد. خب ما هفته اى یک بار مى رفتیم دو کوهه براى حمام. سید ادامه داد: «هرکس که نرفته حمام، حجب و حیا نداشته باشد. این مسئله داره به کار ضربه مى زند...». ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] 1 2 > :لیست کامل یاداشت ها : نویسنده جدیدحذفآموزش بزرگترین اسلحه در جهانکرامات شهداء بعداز شهادتتوجه در نمازکرامات شهداء بعداز شهادتنیّت ها باید پاک باشدنشانى براى هشت سال بعدمین مسخره[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها : گزارش تصویری[7] . : آرشيو يادداشت ها : سلام بر عشقخاطره یک اسیرسخنرانی شهید باکریشهید برونسیشهید جواد فکوریاخراجی هاماه رمضانشهید محمد تقی خوش خواهشگزارش تصویری از بهشت رضا مشهد مقدسحرف های ماندگارشهید چمرانشهید همتشهیدمحمود کاوهگزارش تصویری از راهپیمایی روز قدسشهید یوسف کلاهدوزشهید آقاسی زادهشهید میرزاییشهید حسین فهمیدهدیدار رهبر با خانواده ی شهید آوینیشهید علم الهدیشهید آوینی ( از زبان خودش )بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکریدر خاطر کوه ها (شهید کاوه)گزارش تصویری از یادگاران جنگاز آقا مرتضی بگوییمشهید رفیعیشهید پازوکیشهید آوینی (از زبان همسرش)دست نوشته شهیدمین و پای مرتضیگزارش تصویری روز 22 بهمننمی دانم چرا باید اینجارا کندشعر معروف نظار قطریروضه صحرای کربلاخاطرهعبارت آشناگزارش تصویری از راهیان نوراستقبال شهادتدعوای جنگیاگر عیرت داشتیاینجا شهیدی خفته استخوابی که زیاد بستری می دیدسیروس صادقی رفت روی مین : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
سلام بر عشقخاطره یک اسیرسخنرانی شهید باکریشهید برونسیشهید جواد فکوریاخراجی هاماه رمضانشهید محمد تقی خوش خواهشگزارش تصویری از بهشت رضا مشهد مقدسحرف های ماندگارشهید چمرانشهید همتشهیدمحمود کاوهگزارش تصویری از راهپیمایی روز قدسشهید یوسف کلاهدوزشهید آقاسی زادهشهید میرزاییشهید حسین فهمیدهدیدار رهبر با خانواده ی شهید آوینیشهید علم الهدیشهید آوینی ( از زبان خودش )بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکریدر خاطر کوه ها (شهید کاوه)گزارش تصویری از یادگاران جنگاز آقا مرتضی بگوییمشهید رفیعیشهید پازوکیشهید آوینی (از زبان همسرش)دست نوشته شهیدمین و پای مرتضیگزارش تصویری روز 22 بهمننمی دانم چرا باید اینجارا کندشعر معروف نظار قطریروضه صحرای کربلاخاطرهعبارت آشناگزارش تصویری از راهیان نوراستقبال شهادتدعوای جنگیاگر عیرت داشتیاینجا شهیدی خفته استخوابی که زیاد بستری می دیدسیروس صادقی رفت روی مین
: نوای وبلاگ :
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
ما صاحبی داریم
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
نویسنده جدید
این وبلاگ برای به روز شدن
به نویسنده جدید نیاز دارد
داوطلبان میتوانند
در نظرات وبلاگ شهدای استان خراسان
به آدرس www.shohada23.parsiblog.com
ثبت نام کنند
نوشته شده توسط : تخریبچی
نظرات ديگران [ نظر]
حذف
این وبلاگ دیگر به روز نمی شود
و مطالب آن به وبلاگ دیگری
با نام شهدای استان خراسان
به روز می شود .
آموزش بزرگترین اسلحه در جهان
1. نام اسلحه جمهوری اسلامی
2.محل ساخت سنگرهای نماز جمعه و جماعت ، بسیج و پایگاه های حزب الله
3.نوع خشاب راهپیمایی
4.نوع فشنگ مشت های گره کرده ، دعای وحدت و کمیل
5.برد گلوله بدون دوربین از ایران تا قلب اسرائیا
6.طول لوله کل ارض
7.تعداد خان متعدد به نام ارتش بسیت میلیونی
8.ضامن اسلحه قرآن مجید و اسلام عزیز
9.قدرت اسلحه بی نهایت
10.نوع انفجار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل
11.چاشنی و باروت گفتار و کلام امام (ره) و مقام معظم رهبری
12.سیبل تمرین اسرائیل غاصب و آمریکای جنایتکار
13.فرمانده رهبر معظم انقلاب حضرت آیت العظمی خامنه ای
14. تیرانداز حزب الله
15.کمک تیرانداز هفتاد میلیون ایرانی آزاده
16.خزائین اسلحه حوزه های علمیه ، دانشگاه ها ، مساجد و راهپیمایی
17. مسلح کردن سلاح این اسلحه با ندای الله اکبر مسلح و با خون شهیدان خنک شده و به مقاومت و آتشبارایش افزوده می شود.
اقدامات حفاظتی :
از خواهران و برادران حزب اللهی تقاضا می شود در حفظ اینم اسلحه تا زمان بازدید فرماندهی کل و عدالت گستر جهان امام زمان(عج) کوشا باشید .
کرامات شهداء بعداز شهادت
شهید سیدهاشم حسینی
شب جمعه بود که مراسم چهلم شهید در روستا برگزار می شد و ما داخل مسجد نشسته بودیم و دعای کمیل می خواندیم فردی خبر آورد که در مزار شهدا نوری دیده می شود. به خانة خالة شهید که مشرف به مزار شهدا است رفتیم. دیدیم سه تا نور از سمت، مزار شهدا بلند شده است که یک نور به اول قبرستان و یک نور به آخر قبرستان و یک نور در جای خودش ثابت مانده است. کم کم آن سه نور به نزدیک هم آمدند و در کنار قبرستان به هم پیوستند درست همانند نور چراغ گنبد حضرت رضا (ع) روستا را بقدری روشن کرده بود که یک نفر اگر سوزنی را گم می کرد می توانست پیدا کند. اینها به هوا پرتاب می شد. سه تا، شش تا می شد و زمانیکه به زمین می آمد باز سه نور می شد، عدهای تعجب کرده بودند و تا فاصله چند متری نور رفته بودند و جرأت نکردند به آن نزدیک شوند و زنها هم گریه می کردند و گریه زنها باعث شده که نور کم نور شده و به قبور شهدا برگشت و اینجا فهمیدیم که راه شهدا، راه انبیاء بوده است انقلاب ما یک انقلاب واقعی و انقلابی است که انشاءالله بدست آقا امام زمان سپرده خواهد شد.
گوینده :علی حسینی
توجه در نماز
شهید مجید مقدادی
مادر پس از خبر دار شدن از مجروحیت شدید مجید، سراسیمه عازم تهران می شود تا در محل بیمارستان امام حسین (ع) بر سر بالین فرزند شوریده حالش حاضر شود و برای آخرین بار نو گل پرپرش را زیارت نموده و با او از درد دلهای ناگفته و ناشنیده سخن گوید اما وقتی بر سر بالین مجید می رسد با کمال تأسف پیکری را می بیند که در زیر آوار زخم و ترکش و گلوله همچون غنچه ای خاموش بی حرکت، انتظار وصل جانان را می کشد. آری مجید فلج شده بود و خود نمی دانست و اگر از او درباره جراحتهای عمیقش می پرسیدند اظهار بی اطلاعی می کرد. او فقط احساس می نمود که از ناحیه پا زخمی شده است و شلمچه تکه کلومش بود.
ادامه مطلب...
شهید حسین ثابتخواه
یک شب خواب دیدم حسین بی خبر آمد و گفت : مادر بلند شوید ، بلند شوید که برویم . گفتم : کجا؟ گفت: می خواهیم به مسافرت برویم . گفتم : کجا ؟ گفت مکه. گفتم : مادر همینطوری که نمیشه به مکه برویم . گفت: چرا؟ گفتم: هم گذرنامه می خواهد و هم اینکه باید قبلا ثبت نام کنی . گفت: ثبت نام کردم و گذرنامه هم گرفتم. ماشین سپاه جلوی درب حیاط بود و من را سوار ماشین کرد و به فرودگاه برد . از آنجا سوار هواپیما شدم و به مدینه رفتم . قبرستان بقیع را زیارت کردم و بعد به حرم حضرت پیغمبر رفتم و دعا و راز و نیاز کردم همینکه وارد حرم مطهر شدم نوه ام مرا از خواب بیدار کرد . خیلی ناراحت شدم و گفتم: خدایا چه جایی من بیدار شدم . ساعت 5 صبح به حرم مطهر حضرت رضا (ع) رفتم و نماز صبح را خواندم و با امام رضا (ع) در میان گذاشتم و گفتم یا امام رضا (ع) دیشب خداوند مرا دعوت کرده است مرا ناامید نکن. پیش امام رضا (ع) خیلی راز و نیاز کردم .
نیّت ها باید پاک باشد
یکى از روزهاى تابستان سال 73 بود. آفتاب داغ و سوزان مى رفت تا پشت ارتفاع 143 فکه غروب کند. یک هفته اى مى شد که هرچه مى گشتیم، هیچ شهیدى پیدا نمى کردیم. خیلى کلافه بودیم. سید میرطاهرى که دیگر خیلى شاکى بود، فریاد زد: «خدایا دیگر به گلویمان رسیده این چه وضعش است؟ دیگر به خرخره مان رسیده... دست از سرمان بردار غلط کردیم».
اینجا بود که سید متوجه شد باید عیبى در خودمان باشد. روکرد به نیروها و فریاد زد: «آقایون... کى حمام واجب بوده و نرفته؟» یک استعارت این جورى بکار مى برد. خب ما هفته اى یک بار مى رفتیم دو کوهه براى حمام. سید ادامه داد: «هرکس که نرفته حمام، حجب و حیا نداشته باشد. این مسئله داره به کار ضربه مى زند...».
نویسنده جدیدحذفآموزش بزرگترین اسلحه در جهانکرامات شهداء بعداز شهادتتوجه در نمازکرامات شهداء بعداز شهادتنیّت ها باید پاک باشدنشانى براى هشت سال بعدمین مسخره[عناوین آرشیوشده]