: منوي اصلي :
صفحه اصلي وضعيت من در ياهو پست الكترونيك پارسي بلاگ
ورود به مدیریت درباره من
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
خبرگزاری ایرنا [128]خبر گزاری ایسنا [113]خبر گزاری فارس [86]خبرگزاری مهر [169]پایگاه اطلاع رسانی مقام معظم رهبری [100][آرشیو(5)] : لوگوي وبلاگ : : لينك دوستان من : شلمچهتمهیدات برای حضور و ظهورپاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شبنشانه هاشهدای استان خراسانماه و مهرخبر هفتهجهاد مجازیجهاد مجازیعلمدار دینلــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )آسمان سرخامیدزهراانا قادمپوتین خاکیمسیر انتظاریاران نابکهف الشهداهر کجا باشم آسمون مال منهمجنون صفتپله پله تا خداحریم یاسحریم یاسکجایند مردان بی ادعا؟گام آخر...یعسوبوبلاگ قالبانتظار سبزمعبرکوثربی قرارشهید احمدیاننافذقافله شهدانسیم جبههآیههای عشق...عشققاسم کرمیانصار المهدیگل نرگسراز گل سرخکوچه ام مهتابی است : لوگوي دوستان من : : فهرست موضوعي يادداشت ها : گزارش تصویری[7] . : آرشيو يادداشت ها : سلام بر عشقخاطره یک اسیرسخنرانی شهید باکریشهید برونسیشهید جواد فکوریاخراجی هاماه رمضانشهید محمد تقی خوش خواهشگزارش تصویری از بهشت رضا مشهد مقدسحرف های ماندگارشهید چمرانشهید همتشهیدمحمود کاوهگزارش تصویری از راهپیمایی روز قدسشهید یوسف کلاهدوزشهید آقاسی زادهشهید میرزاییشهید حسین فهمیدهدیدار رهبر با خانواده ی شهید آوینیشهید علم الهدیشهید آوینی ( از زبان خودش )بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکریدر خاطر کوه ها (شهید کاوه)گزارش تصویری از یادگاران جنگاز آقا مرتضی بگوییمشهید رفیعیشهید پازوکیشهید آوینی (از زبان همسرش)دست نوشته شهیدمین و پای مرتضیگزارش تصویری روز 22 بهمننمی دانم چرا باید اینجارا کندشعر معروف نظار قطریروضه صحرای کربلاخاطرهعبارت آشناگزارش تصویری از راهیان نوراستقبال شهادتدعوای جنگیاگر عیرت داشتیاینجا شهیدی خفته استخوابی که زیاد بستری می دیدسیروس صادقی رفت روی مین : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید مین و پای مرتضی... جمعه 86 بهمن 26 ساعت 12:28 عصر سعید قاسمی روزی را به خاطر می آورد که به همراه تعدادی از بسیجی های لشگر 27 محمد رسول الله به فکه می رفتند:فروردین 71، با تعدادی از رفقا برای تبریک عید به منزل شهید «محمد راحت» رفتیم. محمد راحت از بچه های لشکر حضرت رسول بود که در مرحله ی مقدماتی عملیات والفجر یک به شهادت رسیده و جنازه اش تا آن زمان مفقود الاثر مانده بود. میان صحبت ها همسرشان کتاب «رمل های تشنه» را نشانمان داد و پرسید که خوانده ایمش یا نه. و این که طبق صحبت های نویسنده ی کتاب، جنازه شهید راحت باید در خاک خودمان باشد، و اگر این طور است آیا می شود جست و جو کرد و جنازه را آورد، یا اصلا اثری از آن نمانده… و صحبت هایی از این قبیل. البته ما قبلا هم به فکه رفته بودیم، اما چندان جدی نبود. حرف ایشان دوستان را برای یک سفر متفاوت و جدی تر ترغیب کرد.اردیبهشت همان سال بود که برای سفر مهیا شدیم. تعدادی از بچه های نیروی هوایی سپاه، از جمله مرتضی شعبانی هم همراهمان شدند. او با یک دوربین به قول خودش درب و داغان آمد. ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] گزارش تصویری از راهپیمایی روز 22 بهمن دوشنبه 86 بهمن 22 ساعت 3:22 عصر ادامه آرشیو ... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] روضه ی صحرای کربلا چهارشنبه 86 بهمن 17 ساعت 3:2 عصر امور مربوط به شناسایی عملیات در حال انجام بود . ما از چندین راهکار به داخل خاک دشمن نفوذ می کردیم و بعد از انجام شناسایی بر می گشتیم . شهید رفیعی ، فرمانده تیپ بود و مرتب از ما سرکشی می کرد . یک روز کهشهید رفیعی برای سرکشی آمده بود ، مصادف شد با این که یک گروه از بچه های شناسایی بیست و چهار ساعت قبل رفته بودند ولی هنوز برنگشته بودند . ما خیلی نگران بودیم . اگر آنها را اسیر می کردند ، عملیات لو می رفت . خلاصه تصمیم گرفتیم برویم و قضیه را پیگیری کنیم . آقای رفیعی گفت : « من هم می آیم .» هرچه ما اصرار کردیم که صلاح نیست ، نپذیرفت . ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] سردار بدر شهید باکری چهارشنبه 86 بهمن 17 ساعت 2:59 عصر بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش روح در کالبد نا آرامش قرار نداشت و معلوم بود که به زودی به جمع آنان خواهد پیوست . پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقا علی بن موسی الرضا (ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش نماید . سپس خدمت حضرت امام خینی و حضرت آیت الله خامنه ای رسید و با گریه واصرار و التماس در خواست کرد که برای شهادتش دعا کنند . نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] نوحه درباره امام حسین از نزار القطاری دوشنبه 86 بهمن 15 ساعت 8:24 عصر ای ز صولت لا فتی الا علی در شأن تو می برد شمر از سرت معجر، فکیف تصبحون؟ آل بو سفیان به عزت، فی بیوت آمنین آل ما دور از وطن، یا لیت قومی یعلمون انعم الله علینا برسول مدنی هو جدی، و ابی و واسط الکون علی خیرة الله من الخلق أبی بعد جدی، فأنا ابن الخیرتین فضة قد خلصت من ذهب فأنا الفضه و ابن الذهبینذهب ٌمن ذهب ٍفی ذهب ٍو لجینٌ فی لجین ٍفی لجین ٍأنا مظلوم حسین لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ لیس والله سوانا خلف بعد النبی فرض الله علی طاعتنا کل عباد أنا مظلوم حسین أنا محروم حسینعجبا وا عجبا امت کفار که یک سر چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر و ستجزون من الله اذا قام قیامة أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین جبا وا عجبا امت کفار که یک سر چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبرهمه در ریختن خون من آن بی کس و یاور شده آماده و بگرفته به کف نیزه و خنجرو ستجزون من الله اذا قام قیامة لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ لیس والله سوأنا خلف بعد النبی فرض الله علی طاعتنا کل عباد أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین من له جد کجدی فی الوری او کشیخی؟ فأنا ابن العلمین فاطم الزهرا امی، و ابی قاصم الکفر ببدر و حنین عبدالله غلاما یافعا و قریش یعبدون الوثنین یعبدون اللات و العزی معا و علی کان صلی القبلتین فأبی شمس، امی قمر فأنا الکوکب و ابن القمرین أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین چیست تقصیر من ای قوم که امروز جهانی شده آماده به قتلم همه با تیغ و سنانی؟در شما نیست ز اسلام نه نامی و نشانی أنا عطشان و قد احرق نطقی و لسانی أنا ظمئان و قد احرق قلبی و فوادی أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین زیر خنجر شه لب تشنه حسین گفت: تو ای شمر ستمکار تو ای ملحد مکار تو ای کافر غداراگر من نشناسی، بگویم بشناسی:حسینم و ضیاء القمرینم، قتیل الودجینم امام الحرمینم أنا الفضه وابن الذهبینم أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین منم شهپر جبریل منم آیه ی تقدیر (یا تطهیر) منم نخله خوبان منم زاده زهرامنم عرش و منم فرش منم کرسی و لوح و قلم و باعث ایجاد دو عالمأنا مظلوم حسین أنا محروم حسین سید محمد رضا واعظ موسوی نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] گزارش تصویری از یادگاران جنگ دوشنبه 86 دی 10 ساعت 12:0 صبح ادامه آرشیو ... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] از آقا مرتضی بگوییم سه شنبه 86 دی 4 ساعت 12:0 صبح شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت:ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] < << 6 7 8 9 10 > :لیست کامل یاداشت ها : نویسنده جدیدحذفآموزش بزرگترین اسلحه در جهانکرامات شهداء بعداز شهادتتوجه در نمازکرامات شهداء بعداز شهادتنیّت ها باید پاک باشدنشانى براى هشت سال بعدمین مسخره[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
شلمچهتمهیدات برای حضور و ظهورپاسبان*حرم دل *شده ام شب همه شبنشانه هاشهدای استان خراسانماه و مهرخبر هفتهجهاد مجازیجهاد مجازیعلمدار دینلــعل سـلـسـبیــل ( دل نوشته های یک هاجر )آسمان سرخامیدزهراانا قادمپوتین خاکیمسیر انتظاریاران نابکهف الشهداهر کجا باشم آسمون مال منهمجنون صفتپله پله تا خداحریم یاسحریم یاسکجایند مردان بی ادعا؟گام آخر...یعسوبوبلاگ قالبانتظار سبزمعبرکوثربی قرارشهید احمدیاننافذقافله شهدانسیم جبههآیههای عشق...عشققاسم کرمیانصار المهدیگل نرگسراز گل سرخکوچه ام مهتابی است : لوگوي دوستان من : : فهرست موضوعي يادداشت ها : گزارش تصویری[7] . : آرشيو يادداشت ها : سلام بر عشقخاطره یک اسیرسخنرانی شهید باکریشهید برونسیشهید جواد فکوریاخراجی هاماه رمضانشهید محمد تقی خوش خواهشگزارش تصویری از بهشت رضا مشهد مقدسحرف های ماندگارشهید چمرانشهید همتشهیدمحمود کاوهگزارش تصویری از راهپیمایی روز قدسشهید یوسف کلاهدوزشهید آقاسی زادهشهید میرزاییشهید حسین فهمیدهدیدار رهبر با خانواده ی شهید آوینیشهید علم الهدیشهید آوینی ( از زبان خودش )بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکریدر خاطر کوه ها (شهید کاوه)گزارش تصویری از یادگاران جنگاز آقا مرتضی بگوییمشهید رفیعیشهید پازوکیشهید آوینی (از زبان همسرش)دست نوشته شهیدمین و پای مرتضیگزارش تصویری روز 22 بهمننمی دانم چرا باید اینجارا کندشعر معروف نظار قطریروضه صحرای کربلاخاطرهعبارت آشناگزارش تصویری از راهیان نوراستقبال شهادتدعوای جنگیاگر عیرت داشتیاینجا شهیدی خفته استخوابی که زیاد بستری می دیدسیروس صادقی رفت روی مین : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید مین و پای مرتضی... جمعه 86 بهمن 26 ساعت 12:28 عصر سعید قاسمی روزی را به خاطر می آورد که به همراه تعدادی از بسیجی های لشگر 27 محمد رسول الله به فکه می رفتند:فروردین 71، با تعدادی از رفقا برای تبریک عید به منزل شهید «محمد راحت» رفتیم. محمد راحت از بچه های لشکر حضرت رسول بود که در مرحله ی مقدماتی عملیات والفجر یک به شهادت رسیده و جنازه اش تا آن زمان مفقود الاثر مانده بود. میان صحبت ها همسرشان کتاب «رمل های تشنه» را نشانمان داد و پرسید که خوانده ایمش یا نه. و این که طبق صحبت های نویسنده ی کتاب، جنازه شهید راحت باید در خاک خودمان باشد، و اگر این طور است آیا می شود جست و جو کرد و جنازه را آورد، یا اصلا اثری از آن نمانده… و صحبت هایی از این قبیل. البته ما قبلا هم به فکه رفته بودیم، اما چندان جدی نبود. حرف ایشان دوستان را برای یک سفر متفاوت و جدی تر ترغیب کرد.اردیبهشت همان سال بود که برای سفر مهیا شدیم. تعدادی از بچه های نیروی هوایی سپاه، از جمله مرتضی شعبانی هم همراهمان شدند. او با یک دوربین به قول خودش درب و داغان آمد. ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] گزارش تصویری از راهپیمایی روز 22 بهمن دوشنبه 86 بهمن 22 ساعت 3:22 عصر ادامه آرشیو ... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] روضه ی صحرای کربلا چهارشنبه 86 بهمن 17 ساعت 3:2 عصر امور مربوط به شناسایی عملیات در حال انجام بود . ما از چندین راهکار به داخل خاک دشمن نفوذ می کردیم و بعد از انجام شناسایی بر می گشتیم . شهید رفیعی ، فرمانده تیپ بود و مرتب از ما سرکشی می کرد . یک روز کهشهید رفیعی برای سرکشی آمده بود ، مصادف شد با این که یک گروه از بچه های شناسایی بیست و چهار ساعت قبل رفته بودند ولی هنوز برنگشته بودند . ما خیلی نگران بودیم . اگر آنها را اسیر می کردند ، عملیات لو می رفت . خلاصه تصمیم گرفتیم برویم و قضیه را پیگیری کنیم . آقای رفیعی گفت : « من هم می آیم .» هرچه ما اصرار کردیم که صلاح نیست ، نپذیرفت . ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] سردار بدر شهید باکری چهارشنبه 86 بهمن 17 ساعت 2:59 عصر بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش روح در کالبد نا آرامش قرار نداشت و معلوم بود که به زودی به جمع آنان خواهد پیوست . پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقا علی بن موسی الرضا (ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش نماید . سپس خدمت حضرت امام خینی و حضرت آیت الله خامنه ای رسید و با گریه واصرار و التماس در خواست کرد که برای شهادتش دعا کنند . نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] نوحه درباره امام حسین از نزار القطاری دوشنبه 86 بهمن 15 ساعت 8:24 عصر ای ز صولت لا فتی الا علی در شأن تو می برد شمر از سرت معجر، فکیف تصبحون؟ آل بو سفیان به عزت، فی بیوت آمنین آل ما دور از وطن، یا لیت قومی یعلمون انعم الله علینا برسول مدنی هو جدی، و ابی و واسط الکون علی خیرة الله من الخلق أبی بعد جدی، فأنا ابن الخیرتین فضة قد خلصت من ذهب فأنا الفضه و ابن الذهبینذهب ٌمن ذهب ٍفی ذهب ٍو لجینٌ فی لجین ٍفی لجین ٍأنا مظلوم حسین لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ لیس والله سوانا خلف بعد النبی فرض الله علی طاعتنا کل عباد أنا مظلوم حسین أنا محروم حسینعجبا وا عجبا امت کفار که یک سر چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر و ستجزون من الله اذا قام قیامة أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین جبا وا عجبا امت کفار که یک سر چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبرهمه در ریختن خون من آن بی کس و یاور شده آماده و بگرفته به کف نیزه و خنجرو ستجزون من الله اذا قام قیامة لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ لیس والله سوأنا خلف بعد النبی فرض الله علی طاعتنا کل عباد أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین من له جد کجدی فی الوری او کشیخی؟ فأنا ابن العلمین فاطم الزهرا امی، و ابی قاصم الکفر ببدر و حنین عبدالله غلاما یافعا و قریش یعبدون الوثنین یعبدون اللات و العزی معا و علی کان صلی القبلتین فأبی شمس، امی قمر فأنا الکوکب و ابن القمرین أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین چیست تقصیر من ای قوم که امروز جهانی شده آماده به قتلم همه با تیغ و سنانی؟در شما نیست ز اسلام نه نامی و نشانی أنا عطشان و قد احرق نطقی و لسانی أنا ظمئان و قد احرق قلبی و فوادی أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین زیر خنجر شه لب تشنه حسین گفت: تو ای شمر ستمکار تو ای ملحد مکار تو ای کافر غداراگر من نشناسی، بگویم بشناسی:حسینم و ضیاء القمرینم، قتیل الودجینم امام الحرمینم أنا الفضه وابن الذهبینم أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین منم شهپر جبریل منم آیه ی تقدیر (یا تطهیر) منم نخله خوبان منم زاده زهرامنم عرش و منم فرش منم کرسی و لوح و قلم و باعث ایجاد دو عالمأنا مظلوم حسین أنا محروم حسین سید محمد رضا واعظ موسوی نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] گزارش تصویری از یادگاران جنگ دوشنبه 86 دی 10 ساعت 12:0 صبح ادامه آرشیو ... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] از آقا مرتضی بگوییم سه شنبه 86 دی 4 ساعت 12:0 صبح شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت:ادامه مطلب... نوشته شده توسط : تخریبچی نظرات ديگران [ نظر] < << 6 7 8 9 10 > :لیست کامل یاداشت ها : نویسنده جدیدحذفآموزش بزرگترین اسلحه در جهانکرامات شهداء بعداز شهادتتوجه در نمازکرامات شهداء بعداز شهادتنیّت ها باید پاک باشدنشانى براى هشت سال بعدمین مسخره[عناوین آرشیوشده]
: لوگوي دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها : گزارش تصویری[7] . : آرشيو يادداشت ها : سلام بر عشقخاطره یک اسیرسخنرانی شهید باکریشهید برونسیشهید جواد فکوریاخراجی هاماه رمضانشهید محمد تقی خوش خواهشگزارش تصویری از بهشت رضا مشهد مقدسحرف های ماندگارشهید چمرانشهید همتشهیدمحمود کاوهگزارش تصویری از راهپیمایی روز قدسشهید یوسف کلاهدوزشهید آقاسی زادهشهید میرزاییشهید حسین فهمیدهدیدار رهبر با خانواده ی شهید آوینیشهید علم الهدیشهید آوینی ( از زبان خودش )بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکریدر خاطر کوه ها (شهید کاوه)گزارش تصویری از یادگاران جنگاز آقا مرتضی بگوییمشهید رفیعیشهید پازوکیشهید آوینی (از زبان همسرش)دست نوشته شهیدمین و پای مرتضیگزارش تصویری روز 22 بهمننمی دانم چرا باید اینجارا کندشعر معروف نظار قطریروضه صحرای کربلاخاطرهعبارت آشناگزارش تصویری از راهیان نوراستقبال شهادتدعوای جنگیاگر عیرت داشتیاینجا شهیدی خفته استخوابی که زیاد بستری می دیدسیروس صادقی رفت روی مین : نوای وبلاگ : : جستجو در وبلاگ : پشتيباني وطراحي: وبلاگ قالب وبلاگ حب الحسین اجننی وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند وبلاگ شلمچه ما صاحبی داریم برای سفارش قالب به دو وبلاگ اول می تونید سر بزنید
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
سلام بر عشقخاطره یک اسیرسخنرانی شهید باکریشهید برونسیشهید جواد فکوریاخراجی هاماه رمضانشهید محمد تقی خوش خواهشگزارش تصویری از بهشت رضا مشهد مقدسحرف های ماندگارشهید چمرانشهید همتشهیدمحمود کاوهگزارش تصویری از راهپیمایی روز قدسشهید یوسف کلاهدوزشهید آقاسی زادهشهید میرزاییشهید حسین فهمیدهدیدار رهبر با خانواده ی شهید آوینیشهید علم الهدیشهید آوینی ( از زبان خودش )بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکریدر خاطر کوه ها (شهید کاوه)گزارش تصویری از یادگاران جنگاز آقا مرتضی بگوییمشهید رفیعیشهید پازوکیشهید آوینی (از زبان همسرش)دست نوشته شهیدمین و پای مرتضیگزارش تصویری روز 22 بهمننمی دانم چرا باید اینجارا کندشعر معروف نظار قطریروضه صحرای کربلاخاطرهعبارت آشناگزارش تصویری از راهیان نوراستقبال شهادتدعوای جنگیاگر عیرت داشتیاینجا شهیدی خفته استخوابی که زیاد بستری می دیدسیروس صادقی رفت روی مین
: نوای وبلاگ :
وبلاگ قالب
وبلاگ حب الحسین اجننی
وبلاگ خدایی که به ما لبخند می زند
وبلاگ شلمچه
ما صاحبی داریم
برای سفارش قالب به دو
وبلاگ اول می تونید
سر بزنید
مین و پای مرتضی...
سعید قاسمی روزی را به خاطر می آورد که به همراه تعدادی از بسیجی های لشگر 27 محمد رسول الله به فکه می رفتند:فروردین 71، با تعدادی از رفقا برای تبریک عید به منزل شهید «محمد راحت» رفتیم. محمد راحت از بچه های لشکر حضرت رسول بود که در مرحله ی مقدماتی عملیات والفجر یک به شهادت رسیده و جنازه اش تا آن زمان مفقود الاثر مانده بود. میان صحبت ها همسرشان کتاب «رمل های تشنه» را نشانمان داد و پرسید که خوانده ایمش یا نه. و این که طبق صحبت های نویسنده ی کتاب، جنازه شهید راحت باید در خاک خودمان باشد، و اگر این طور است آیا می شود جست و جو کرد و جنازه را آورد، یا اصلا اثری از آن نمانده… و صحبت هایی از این قبیل. البته ما قبلا هم به فکه رفته بودیم، اما چندان جدی نبود. حرف ایشان دوستان را برای یک سفر متفاوت و جدی تر ترغیب کرد.اردیبهشت همان سال بود که برای سفر مهیا شدیم. تعدادی از بچه های نیروی هوایی سپاه، از جمله مرتضی شعبانی هم همراهمان شدند. او با یک دوربین به قول خودش درب و داغان آمد.
ادامه مطلب...
نوشته شده توسط : تخریبچی
نظرات ديگران [ نظر]
گزارش تصویری از راهپیمایی روز 22 بهمن
روضه ی صحرای کربلا
امور مربوط به شناسایی عملیات در حال انجام بود . ما از چندین راهکار به داخل خاک دشمن نفوذ می کردیم و بعد از انجام شناسایی بر می گشتیم . شهید رفیعی ، فرمانده تیپ بود و مرتب از ما سرکشی می کرد . یک روز کهشهید رفیعی برای سرکشی آمده بود ، مصادف شد با این که یک گروه از بچه های شناسایی بیست و چهار ساعت قبل رفته بودند ولی هنوز برنگشته بودند . ما خیلی نگران بودیم . اگر آنها را اسیر می کردند ، عملیات لو می رفت . خلاصه تصمیم گرفتیم برویم و قضیه را پیگیری کنیم . آقای رفیعی گفت : « من هم می آیم .» هرچه ما اصرار کردیم که صلاح نیست ، نپذیرفت .
سردار بدر شهید باکری
بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش روح در کالبد نا آرامش قرار نداشت و معلوم بود که به زودی به جمع آنان خواهد پیوست . پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقا علی بن موسی الرضا (ع) خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش نماید . سپس خدمت حضرت امام خینی و حضرت آیت الله خامنه ای رسید و با گریه واصرار و التماس در خواست کرد که برای شهادتش دعا کنند .
نوحه درباره امام حسین از نزار القطاری
ای ز صولت لا فتی الا علی در شأن تو می برد شمر از سرت معجر، فکیف تصبحون؟ آل بو سفیان به عزت، فی بیوت آمنین آل ما دور از وطن، یا لیت قومی یعلمون انعم الله علینا برسول مدنی هو جدی، و ابی و واسط الکون علی خیرة الله من الخلق أبی بعد جدی، فأنا ابن الخیرتین فضة قد خلصت من ذهب فأنا الفضه و ابن الذهبینذهب ٌمن ذهب ٍفی ذهب ٍو لجینٌ فی لجین ٍفی لجین ٍأنا مظلوم حسین لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ لیس والله سوانا خلف بعد النبی فرض الله علی طاعتنا کل عباد أنا مظلوم حسین أنا محروم حسینعجبا وا عجبا امت کفار که یک سر چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبر و ستجزون من الله اذا قام قیامة أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
جبا وا عجبا امت کفار که یک سر چشم پوشیده ز حق نمک آل پیمبرهمه در ریختن خون من آن بی کس و یاور شده آماده و بگرفته به کف نیزه و خنجرو ستجزون من الله اذا قام قیامة لم یا قوم تریدون ببغی و فساد؟ لم تسعون بقتلی بلجاج و عناد؟ لیس والله سوأنا خلف بعد النبی فرض الله علی طاعتنا کل عباد أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
من له جد کجدی فی الوری او کشیخی؟ فأنا ابن العلمین فاطم الزهرا امی، و ابی قاصم الکفر ببدر و حنین عبدالله غلاما یافعا و قریش یعبدون الوثنین یعبدون اللات و العزی معا و علی کان صلی القبلتین فأبی شمس، امی قمر فأنا الکوکب و ابن القمرین أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
چیست تقصیر من ای قوم که امروز جهانی شده آماده به قتلم همه با تیغ و سنانی؟در شما نیست ز اسلام نه نامی و نشانی أنا عطشان و قد احرق نطقی و لسانی أنا ظمئان و قد احرق قلبی و فوادی أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
زیر خنجر شه لب تشنه حسین گفت: تو ای شمر ستمکار تو ای ملحد مکار تو ای کافر غداراگر من نشناسی، بگویم بشناسی:حسینم و ضیاء القمرینم، قتیل الودجینم امام الحرمینم أنا الفضه وابن الذهبینم أنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
منم شهپر جبریل منم آیه ی تقدیر (یا تطهیر) منم نخله خوبان منم زاده زهرامنم عرش و منم فرش منم کرسی و لوح و قلم و باعث ایجاد دو عالمأنا مظلوم حسین أنا محروم حسین
سید محمد رضا واعظ موسوی
گزارش تصویری از یادگاران جنگ
از آقا مرتضی بگوییم
شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطهی خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر میسرود داستان و مقاله مینوشت و نقاشی میکرد تحصیلات دانشگاهیاش را نیز در رشتهای به انجام رساند که به طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت:
نویسنده جدیدحذفآموزش بزرگترین اسلحه در جهانکرامات شهداء بعداز شهادتتوجه در نمازکرامات شهداء بعداز شهادتنیّت ها باید پاک باشدنشانى براى هشت سال بعدمین مسخره[عناوین آرشیوشده]