سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تخریبچی - تخریب

شهید محمود کاوه

سه شنبه 86 آذر 27 ساعت 12:0 صبح

روز اول جنگ محمود با یکی دیگر از نگهبانان بیت امام (ره) رفتند که اجازه بگیرند . امام (ره) فرستادشان جبهه ، رفت جبهه جنوب ولی زیاد نماند ، چمران گفته بود : این جوان با این جسارتش به درد کردستان می خورد . ضد انقلاب ها برای سر بعضی از پاسدارها هزار تومان جایزه می گذاشتند ، خیلی که ارزش طرفشان بالا می رفت ، سرش را سه هزار تومان هم می خریدند . محمود که آمد ، به یکی دو هفته نکشید رفت تو لیست سه هزار تومانی ها . ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : تخریبچی

نظرات ديگران [ نظر]


پوتین های تنگ

چهارشنبه 86 آذر 21 ساعت 6:51 عصر

 

در عملیات والفجر یک ، می خواستیم منطقه ای را شناسایی کنیم . مجبور بودیم از محوری که بچه های لشگر 31 عاشورا حضور داشتند ، بگذریم . به علت این که منطقه ، حساس نشود اجازه ی عبور نمی دادند . هرچه شهید رفیعی و دیگر بچه ها اصرار کردند ، فایده ای نکرد .ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : تخریبچی

نظرات ديگران [ نظر]


سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با خانواده ی شهید سید مرتضی آوینی در تاریخ 2/2/1372

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند ان شاالله این شهید را با پیغمبر محشور کند. من حقیقتا نمی دانم چطور می شود انسان احساساتش را در یک چنین مواقعی بیان و تعبیر کند؟ چون در دل انسان یک جور احساس نیست. در حادثه ی شهادتی مثل شهادت این شهید عزیز چندین احساس با هم هست. یکی احساس غم و تاسف است از نداشتن کسی مثل سید مرتضی آوینی. اما چندین احساس دیگرهم با این همراه است که تفکیک آنها از همدیگر و باز شناسی هریک و بیان کردن آنها کار بسیار مشکلی است.ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : تخریبچی

نظرات ديگران [ نظر]


در خاطر کوهها

پنج شنبه 86 آبان 17 ساعت 8:17 عصر

 

برگرفته از کتاب حماسه کاوه

 

 

عملیات که تمام شد، بیشتر نیروها به پیرانشهر برگشتند . نزدیک غروب ، یکی از بچه های مهندسی خبر آورد که بولدوزرمهندسی ، نزدیک روستای « بوستان بیک » گیر کرده است . خواستم چند نفر همراهش بفرستم که گفت : « فایده نداره .»

گفتم : « پس چی کار کنیم ؟ »

ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : تخریبچی

نظرات ديگران [ نظر]


بخشی از وصیت نامه شهید مهدی باکری

چهارشنبه 86 آبان 16 ساعت 7:0 صبح

یا الله ، یا محمد ، یا علی ، یا فاطمه زهرا ، یا حسن ، یا حسین ، یا مهدی ( عج ) و تو ای ولی زمان یا روح الله و شما ای پیروان صادق شهیدان !

خدایا ! چگونه وصیت نامه بنویسم ؛ در حالی که سر پا از گناه و معصیت و نافر مانی ام . گر چه9 از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ، ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم . می ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته در گاهت نشوم .

یارب ، العفو ! خدایا ، نمیرم در حال که از ما راضی نباشی . ای وای که سیه رو خواهم بود . خدایا ! چه قدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی ! هیهات که نفهمیدم . یا ابا عبد الله ، شفاعت !ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : تخریبچی

نظرات ديگران [ نظر]


شهید حسین فهمیده

یکشنبه 86 آبان 13 ساعت 7:0 صبح

 

وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی در یکی از روز های بهاری اردیبهشت 1346 ( مثادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام ، در خانه ای محقر و کوچک در محله ی پامنار قم چشم به جهان گشود . دوران کودکی را همراه باسایر فرزندان خانواده و در کنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فیض شهادت نایل آمد با صفا و صمیمیت در زیر سایه ی محبت و توجه پدر و مادری مهربان سپری کرد . ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : تخریبچی

نظرات ديگران [ نظر]


شهید سید حسین علم الهدی

جمعه 86 آبان 11 ساعت 1:22 عصر

اولین بار 16 سالش بود که ساواک دستگسرش کرد سال 53 ، ما موران ریخته بودند مدرسه و دستگیرش کرده بودند . می گفتند هنوز قد این حرف ها نیست . بردندش بند نوجوانان بزهکار ، حسین هم حالشان را جا آورده بود ، به ساواک خبر دادند یکی از نوجوانان بزهکار را نماز خوان کرده ....ادامه مطلب...

نوشته شده توسط : تخریبچی

نظرات ديگران [ نظر]


<   <<   6   7   8   9   10      >
:لیست کامل یاداشت ها  :